سفید و سیاه

نوشته‌های من

سفید و سیاه

نوشته‌های من

بدون عنوان

استرالیا، بریسبین، 22 اکتبر

 

سلام من باز آمدم

اگر می بینید توی وبلاگم، دیگه پیوسته راجع به اینجا نمی نویسم، و یک سری داستانک هم اضافه شده، به دو دلیله، دلیل اولش را بعدن بهتون می گم ، ولی دلیل دومش اینه که حوصلتون از داستانهای تکراری سر نره...

دیروز جاتون خالی رفته بودیم یک اوپرا (گروه خواننده ها)... اوپرای جالبی بود... یه جورایی با بقیه اوپراهایی که تا حالا دیده بودم فرق داشت ولی یک چیزیش که برای من جالبتر از همه بود، این بود که وقتی داشت تمام میشد، رهبر ارکستر برگشت گفت: حوصلتون که سر نرفته؟؟؟ حالا نوبت شماست... و شروع کرد یک قطعه ای را به شنونده ها یاد دادن، و همه را وادار کرد تا از جاشون بلند شوند و با گروه اوپرا همراهی کنند... و این کار اون اینقدر جالب بود که باعث شد که همه شنونده ها هم با اعضای گروه اوپرا به رقص در بیان و زمان رفتن، همه با یک قطعه ای که از اونجا یاد گرفته بودند، و اون را زمزمه می کردند در شادی تمام از اونجا خارج بشوند...

امروزم از اونجایی که خیلی من تنبل شدم و زیاد فعالیت ندارم، تصمیم گرفتیم بریم دوچرخه سواری و چون سوار دوچرخه بودم  برای اولین بار متوجه شدم که در تماااااااااااااااام شهر، برای دوچرخه سوارها، خط مخصوصی وجود داره که این خط غالباً از کنار رودخانه رد می شه و از فضای رفت و آمد وسایل نقلیه کلاً فاصله داره و به عابرین پیاده گفته که لطفاً جلوی راه دوچرخه سوارها را نگیرید...

به نظر شما جالب نیست؟؟؟؟ 

گفتم شاید برای شما هم جالب باشه

تا بعد

نظرات 2 + ارسال نظر
خاله جنبلی یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:15 ب.ظ

مونا جونی؛ همین چیزاست که شما رو گول می زنه و وادار می کنه که اونور دنیا بمونین. اما گول ظواهر رو نخور و یه کم به معنویات اونجا توجه کن:D
شوخی کردم. به نظر من هم تفاوت در همین چیزهاست؛ توجه به آدمها!!!
جای ما رو هم خالی کن.

[ بدون نام ] دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:31 ق.ظ

مونا جون عزیزم اگه توی ایران هم خوب توجه کنی به اطرافت می بینی که ما هم اینجا برای دوچرخه سوار ها یه مسیر مشخص داریم یه سر به بلوار کشاورز بزن وقتی برگشتی :P

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد