سفید و سیاه

نوشته‌های من

سفید و سیاه

نوشته‌های من

من نه منم

((خواجه مجو که من منم .من نه منم نه من منم
گر تو تویی و من منم . من نه منم نه من منم))

دیدمت در پس پرده‌های پندار که
صبور و بی آلایش گام برمی‌داشتی و من
چه بی صبرانه نظاره‌ات می‌کردم، گویی که
به سوی من گام برمی‌داری و من هیچ نمی‌دانستم
که این تمامی هستی من است که با چشمانت
از سویی به سوی دیگر می‌رود،
و هیچ نمی‌دانستم که سالهاست در گوشه‌ای بیتوته کردی و من
چه تشنه لبان به دیدارت آمده بودم.
نظرات 2 + ارسال نظر
داریوش یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:25 ب.ظ http://www.khodemooni82.persianblog.com/

حلقه ایی بر گردنم افکنده دوست ... میکشد هر جا که خاطر خواه اوست

ناشناس چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:31 ب.ظ

man to am to mani hala man ... yaa to?:P

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد