چه ساده، بی آنکه هیچ کلامی رد و بدل کنیم،
از یکدیگر رو میگردانیم،
و دست رد به سینه "دوستی" میزنیم،
ّبی آنکه بدانیم که او،
تنها "دست خواهش یک لحظه مهربانی" سوی ما دراز کرده است،
و نیازمند "یک لحظه نگاه است، تا به ما دل ببازد"...
و چه سادهتر میگذریم از عشقی که بی هیچ بهانهای نثارش میکردیم...
نثارمان میکرد...
و به زیر میافکنیم قدرت کلمات را، کلمات را، کلمات را...
تا نشکنیم غروری را که بی هیچ بهانهای ،
تنها اندوهی بیحاصل را به یادگار گذاشته.
خیلی قشنگ بود...
سلام مونا جون وب متفاوت و زیبایی داری با یه اسم جذاب موفق باشی
سلام
وبلاگ جالب و قشنگی دارین
برای شما آرزوی موفقیت دارم به من سر بزن
سلام
دنیا همینه مونا جان....چه باید کرد؟چه می توان کرد؟
()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()
تنها تر از همیشه
جام می ام تهی ست
جام غمم پر است .
وز جام دل مپرس
کاین جام را
به سنگ صبوری شکسته ام.
()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()
به روزم هستم .
یه سری به آشیونه ی منم بزن.
موفق باشی...
<---||-|| P /^ R /^ N || ) E ---->
سلام. برای اولین باره که وبلاگتونو می بینم. خیلی جالبه. در مورد این متن هم باید بگم: اون قدرها هم که فکر میکنید ساده نیست.
حالا شان نزول این آیات رو برام می گی؟
سلام, عزیز دل!!!
عاقلان نقطة پرگار وجودند, ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند!!!
خیلی زیبا می نویسی, مثل زیبایی قلبت!!!