سفید و سیاه

نوشته‌های من

سفید و سیاه

نوشته‌های من

انتظار

دیدمت در غروب، به انتظار نشسته‌ای
و چون کشتی به گل نشسته‌،
در کنار ساحل پهلو گرفته‌ای
به انتظار ماه نمی‌دانم آیا، یا طلوعی دیگر
به انتظار فردایی، که بازهم از هر کرانه،
نور پر عشق و بی دریغ آفتاب،
بار دیگر ،
بودن تو را، بودن مرا، معنایی دوباره بخشد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد