سفید و سیاه

نوشته‌های من

سفید و سیاه

نوشته‌های من

برای تو...

روزی دوستی برایم گفت:

"باغی داشتم برای روزهای بی نور
و شبهای بی ستاره و راههای غبارآلود
جایی که سکوت و علف می‌روئید
صدای پای عشق نبود
و نه هیچ زیبایی و شادی
و من آنجا تنها بودم
تا این که ناگهان از میان سکوت
مثل یک پرنده
صدای دلنواز دوستی آمد....
که نزدیک می‌شد..."

" اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم
این شعر تا ابد با تو خواهد زیست
حتی وقتی دیگر من نباشم
پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم
شعری از اعماق جان
که مرا به یاد تو آورد
شعری که همیشه با تو بماند:
دوستت دارم"

و من امروز این شعر عاشقانه را به تو تقدیم می‌کنم
دوست من...
نظرات 3 + ارسال نظر
maryam سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:15 ب.ظ

mona joonam kheily matne ghashangi neveshti azizam,
vaghean khoshalam ke dooste khoobi mesle to daram ,
az in bebad har vaght delam begire o delam eshghoolaane bekhaad miaam sefid o siyaah ro mikhoonam.
dooset daram

غزل سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:16 ب.ظ

سلام مونا جونم
خیلی قشنگه ، خوشحالم که یه دوست دارم که اینجوری شعر می گه
مرسی

المیرا سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:27 ب.ظ

مونا اینجا می نویسی؟
می خونم عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد